-
آنچه باشید که دوست دارید.
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 13:22
خ داوند به فرشتگان عقل داد بدون شهوت , حیوانات را شهوت داد بدون عقل و انسان را شهوت داد با عقل.هر انسانی عقلش به شهوتش غلبه کند بهتر از فرشتگان است .هر انسانی شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوانات است .....حداوندا مارا در زمره این گروه قرار نده ودر جمله آنانکه عقلشان بر شهوتشان غله دارد قرارده . آمین یا ربالعالمین
-
حضرت آیت الله بهجت قریب به قرن با طهارت و صداقت
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1389 01:21
/* */ بمناسبت سالگرد رحلت آن مرد بزرگ الهی که وجود نازنینش از میان ما رفت گفتار شاگرد برجسته ایشان تقدیم میگردد. گفتار منتشر نشدهای از علامه جوادی آملی درباره آیت الله بهجت 27 اردیبهشت 1389 ساعت 16:55 خبر آنلاین: بحث درباره شخصیت بزرگواری مثل آیت الله عُظمای بهجت کار دشواری است. زیرا این بزرگوار جزء «جوامع الکَلِم»...
-
آنچه باشید که دوست دارید.
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1389 01:10
کلامی از شیخ بهائی: آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا : اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است ! اگر کم کار کند، میگویند تنبل است! اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند! اگر جمعگرا باشد، میگویند بخیل است! اگر ساکت و خاموش باشد میگویند لال است!!! اگر زبانآوری کند، میگویند ورّاج و پرگوست ..! اگر...
-
من تمام بدی هایم را جبران خواهم کرد
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1389 11:10
من دست خدا را دیدم. من دست خدا را در میان لحظه لحظه های زندگیم دیدم. در میان اتفاقات خوب و بد زندگیم دیدم. من دیدم ولی حس نکردم.چقدر احمق بودم! به گذشته می روم چقدر قشنگ مصلحت خدا را در میان گذشته ام می بینم.واقعا همه ی اتفاقات درست به هم ربط داده شده اند! خدایا با تمام وجود ازت می خوام که منو ببخشی برای تمام ناشکری...
-
براستی ستمکار ترین مردم کیست؟
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1389 11:03
ا نسان گفت:معاش دنیا وقتی برای عبادت نمی گذارد . قرآن گفت: رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله.(نور:37) مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش انان را از ذکر خدا باز میدارد. انسان گفت:چگونه که برخی بی یاد خدا در ارامش اند ؟! قرآن گفت: مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ان اوهن البیوت...
-
خدایا یه خواهش دیگه هم می تونم ازت بکنم ؟
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1389 10:54
خدایا امروزبدجوری دلم هواتو کرده . خداجونم خودت کمکمون کن . خداجونم ما رو به حال خودمون نذار. خیلی راحت اشتباه می کنیم خیلی راحت همه چیزیادمون میره ! خداجونم نمی خوایم بد باشیم نمی خوایم ازت دور باشیم ... دوست داریم همیشه کنارمون باشی صدامونو بشنوی . خداجون به جز تو هیچ کس و هیچ چیز نداریم . خداجون التماس می کنم همیشه...
-
چادر ما را دزدیده اند
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 11:06
شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمانرانگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: نگاهی به آن بالا بینداز و بهمن بگو چه می بینی؟ واتسون گفت: میلیونها ستاره می بینم . هولمز گفت: چه نتیجه میگیری؟ واتسون گفت:ازلحاظ روحانی نتیجه...
-
و امروز از او سپاسگزارم
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 10:50
این یک پیام است که دیروز به وبلاگ همه باهم رسبد که هرکسی می تواند به نام خود ش ثبت کند .بخوانید و درمورد آن نظر بدهید . بگویید که یک سال عمرتان را چگونه گذراندید و برای سال آینده تان چه برنامه ای دارید یک سال گذشت و خداوند 365 روز دیگر به من فرصت زندگی در کنار عزیزانم را داد و امروز از او سپاسگزارم . تولدم مبارک.
-
گفت اینجا خانه ی خوب خداست
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 10:27
شعر دیگری ازقیصر امین پور فرستنده یاس سفید پیش از اینها فکر میکردم خدا خانه ای دارد کنار ابر ها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از از تاج او هر ستاره پولکی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان نقش روی دامن او کهکشان رعد و برق شب طنین خنده اش...
-
تنها به او توکل و تکیه داشته باشیم
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1389 12:00
پیامی از یک جوان مومن : مدتهاست که نگریستم مدتهاست که ننوشتم مدتهاست که بار غم را ز خود دور نکرده ام دلم گرفته... نمیتوانم اشک بریزم کوه غصه هایم شکنجه ی سختی به قلب بیمارم میدهد چقدر سخته حرف هایی را تحمل کنی و در جواب فقط سکوت کنی چقدر سخته تهمت هایی را بشنوی و تنها مسکن دردت تنهایی و تاریکی شب باشد و دفتر...
-
شعری از قیصر امین پور
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1389 11:50
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم. - تمام عبادات ما عادت است، به بی عادتی کاش عادت کنیم. - چه اشکال دارد پس از هر نماز، دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ - به هنگام نیت برای نماز، به آلاله ها قصد قربت کنیم. - چه اشکال دارد که در هر قنوت، دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ - چه اشکال دارد در آیینه ها، جمال خدا را...
-
این شباهت های عجیب رو ببینید.....
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1389 11:36
این شباهت های عجیب رو ببینید..... هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است..مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در عملکرد چشم میشود. حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای...
-
،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1389 11:29
*هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر بهفرانسه منتقل شود . * *هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولینکشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و...
-
امروز دیروز فرداست.
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1389 10:57
بعضی ها زندگی را اینگونه تعریف می کنند: «زندگی دیروز و امروز نیست زندگی فردایی ست که برای آمدنش: لحظه شماری می کنی حتی اگر هیچ وقت فردا نشه زندگی توهمی است که برای خود ساخته ای خواب و خیالاتی که برای تحققش تلاش می کنی زندگی در حقیقت خیال رسیدن ولی در واقع نرسیدن است» به نظر ما این تعریف درستی از زندگی نیست . در حقیقت...
-
پدر جان تولدت مبارک .
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 20:23
پیام تبریک یک پسر و دختر به مناسبت تولد پدر . تقدیم به همه پدرها و با آرزوی سلامتی و سرافرازی و موفقیت همه فرزندان عزیز نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد . بله بالاخره امروز هم رسید امروز روز خیلی خوبییه چون تولد پدره بابا جون ، بابت تمام زحماتی که کشیدی دستانت را می بوسم و...
-
همشون گذاشتن رفتن
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 20:20
زانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار دیوار دیدم یه سایه افتاد روم سرم رو آوردم بالا نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم تمام صورتم عرق شرمندگی پر کرد گفت:تنهایی گفتم:آره گفت:دوستات کوزانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار دیوار دیدم یه سایه افتاد روم سرم رو آوردم بالا نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم تمام صورتم عرق...
-
برای سلامتی و سرفرازی شما دعا می کنیم
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 20:12
سلام اومدم برای خداحافظی نه برای همیشه ولی برای یه مدت کوتاه شایدم بلند نمیدونم ولی اینو خوب میدونم که یه مدت نمیتونم بهتون سر بزنم. برام دعا کنید. دعا کنید خدا در پیمودن این راه سخت تنهام نذاره که اونوقته که واقعا کم میارم. فعلا از حضورتون مرخص میشم. به امید هر چه بهتر شدن وبلاگ باهمیم علی یارتون. خدانگهدارتون در یک...
-
حیفم میاد از روز معلم حرفی زده نشه .
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1389 16:26
با سلام تو فامیلی که این همه معلم داره حیفم میاد از روز معلم حرفی زده نشه . به خاطر قدردانی از معلمهای خودم و فامیل وتمام معلمهای ایران زمین این شعر را تقدیمشان می کنم معلم آئینهً اندیشه نمایی تو معلم بخشنده ترین بعد ِ خدایی تو معلم در رهگذر ِ شب زدگان مشعل ِ نوری بر گمشدگان ً راهنمایی تو معلم از طایفهً علمی و از مردم...
-
کسانی می توانند پروانه شوند که بیش از همه امید داشته باشند
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 16:21
جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود برای پروانه شدن راه زیادی لازم است باید قبل از آن به قدر کافی شجاع شد باید فهمید که پرواز آن قدر ها هم که فکر می کنیم ، ساده نیست باید دانست که اگر ترس در دل راه یابد ، سقوط حتمی ست برای پروانه شدن گذشتن از تنگنای پیله های در هم تنیده شده زندگی لازم است گاه...
-
کلمه رمز : من با همان یک کلمه است که می نویسم
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 13:12
در آغاز هیچ نبود و کلمه بود و کلمه نزد خدا بود خداوند اما کلمه هایش را به آدمی بخشید و جهان پر از کلمه شد من اما از تمام کلمه های دنیا تنها یک کلمه را برگزیده ام و همه جمله هایم را با همان یک کلمه می سازم با همان یک کلمه حرف می زنم،شعر می گویم و می نویسم آن یک کلمه هم فعل است و هم فاعل هم صفت است و هم موصوف احتیاجی به...
-
داستان خیالی گفتگوی کودک و خدا
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 12:33
داستان خیالی گفتگوی کودک و خدا الو...الو...سلام کسی اونجا نیست؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟ یهو یه صدای مهربون...مثل اینکه صدای یه فرشتس.بله.با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟باهاش قرار داشتم.قول داده امشب جوابمو بده. بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید:مگه تو خدایی؟من با خدا کار دارم... هر چی میخوای...
-
یادمون باشه داریم از لحظه ها چه طور استفاده می کنیم؟
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 12:18
امیدوارم تو سال جدید قدر لحظه هامون وعزیزامونو بهتر بدونیم.و یادمون باشه اگه یه وقت خیلی خوشحال شدیم بلند نخندیم که غم بیدار بشه.و اگه یه وقت غصه اومد سراغمون بلند بلند گریه نکنیم که شادی ناراحت شه. این روزا چشام برا باریدن اجازه نمی گیرن؛کوچیکترین دلخوری ها رو بونه می کنن واسه اینکه خودشون و از اسارت چشم ها خلاص کنن....
-
خدایا لحظه ای مارو به خودمون وامگذار
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 11:54
وقتی دلی با گناه سیاه و تاریک میشه پاک کردنش کار حضرت فیله. وقتی چینی میشکنه بند زدن نمیتونه اونو مثل اولش کنه. روزای خوبی داشتم قبلا با خوبی و خوشی داشتم زندگیمو میکردم نمیدونم چی شد یهو از همه چیز غافل شدم خودمو فراموش کردم وقتی چشامو باز کردم دیدم دارم از دست میرم بازم خوبه زود فهمیدم!!!! ولی توی این مدتی که ازخدا...
-
چرا وبلاگ بروز رسانی نمیشه؟
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 11:32
پبام : سلام خوبید؟ چرا وبلاگ بروز رسانی نمیشه؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟ چندین و چند بار اومدم ولی مطلب جدیدی نبود؟ سرتون خیلی شلوغه؟ امیدوارم دفعه بعد که اومدم..... یا علی خدانگهدار پاسخ : حق به جاتب شماست . امیدوارم دفعه بعد که او مدید ....
-
چه زیباست این طبیعت زیبا
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1389 13:17
چه زیباست این طبیعت زیبا
-
این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1389 13:12
هوالجواد نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحبکار خود موضوع را در میان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند . صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار...
-
- قوه چشایی پروانه در پاهای آن است !
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1389 13:08
آیا شما می دانید ؟ ـ رشد کودک در بهار بیشتر است . ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد . ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است . ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد .. ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند . ـ کرم های...
-
قدر دانی و تشکر
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 16:06
سه ماه از آغاز کار وبلاگ همه باهم می گذرد و در این فرصت به رغم مشغله های مختلف به حمدالله تعالی با همکاری دوستان و برخی از اعضای خانواده مطالبی روی صفحه اول و یابخش نظر به رویت مشاهده کنندگان رسبد. در این میان جادارد از همه عزیزان قدر دانی و تشکر شود .
-
خدا امام زمان هم میان امتش غریب است. غریبا مهدی، غریبا.
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 16:28
چقدر دوست دارم یه جایی می بودم که بدور از آدمها و تشریفات و قوانین زمینیش می تونستم مثل یه بچه ی تخس بشم و یه نفس . جیغ بنفشی بکشم و بعدش حسابی گریه کنم و خالی بشم از گفتنی های نگفته ام... این روزها و شب ها دفتر خاطرات ده ساله ام هی ورق می خوره جلوی چشام و من مجبور به خوندن و مرور همه ی باورها و داشته هامم ... باورها...
-
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 16:24
طی شد این عمر طولانی به چه سان؟ پوچ و بس تند چونان باد دمان همه تقصیر من است اینکه خود می دانم که نکردم فکری که تعمق ننمودم روزی ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات همه گفتند: کنون تا بچه است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگر فرصت خندیدنش نیست...