بهمنی ها جشن تولد ها را لغو کردند

تعداد کسان فامیل که توی بهمن دنیا اومدند کم نبود . از بیست ساله تا ۵۰ ساله کمتر و بیشتر و قرار بود فردا طئ اخرین روز بهمن همه دور هم حمع بشتد و به هم تبریک بگند ولی مصیبت غمبار از دست دادن و هجرت حاج علی همه برنامه هارو بهم زد و بهمنی ها جشن تولد ها را لغو کردند ولی به قرار اطلاع مراسم دیدن سیسمونی نوزاد آینده  بی سر و صدا قراره برگزار بشه

مهر و محبت شیوه راستین فامیل است

یک هفته گذشت!و چه کوتاه و چه طولانی!!!
یه هفته ای میشه که ما عزیزی از فامیل رو از دست دادیم یه هفته واقعا غمبار.
تن‌پوش سیاه با چهره و اندام‌های غمبار، گاهی هم سکوت حزن انگیز و یا زمزمه ی ماتم خوانی.
همان فامیل و نزدیکان و همسایه‌‌ها ، همان وفادارانی که با انس و الفت برادرانه و خواهر‌انه خو گرفته و از هیچ گونه محبت و همیاری نسبت به آشنایان و هم محلی‌های خود دریغی ندارند.
مهر و محبت شیوه راستین فامیل است. بزرگان فامیل پیرامون همه موارد به خصوص پیشامدها و مشکلات زندگی آماده ی همکاری و یاری رساندن بودند. همان گونه که با عشق و شوق و ذوق در برگزاری دهه اول محرم و سایر مراسم خدمت گزار بودند و از هیچ کوششی دریغ نداشتند در حمایت از این خانواده داغدار کوتاهی نکرده و بدون هیچ گونه چشمداشتی قدم خیر بر می داشتند.
روح آن مرد غیور و عاشق خاندان عصمت و طهارت با اولیا الهی محشورباد

ممنون از لطفتون

سلام
من اومدم!!
خوبید؟
فکر نمیکردم که پیامم رو تو وبلاگتون بذارید.هرچند بازم سانسور شده بود ولی حق مطلب کمی تا قسمتی ادا کردید.
ممنون از لطفتون.
راستی اگه میشه پیامای منو با دیگر پیام های ارسالی قاطی نکنید.
بازم ازتون ممنونم.

 امیدوارم رضایت شما جلب شده باشد. بازم پیام برامون بذارید یامهایی که بتونن همه استفاده کنن . متشکرم

شریک غم در سوگ حاج علی

  1. واقعا از این موضوع ناراحت و دلشکسته شدم. من حاج علی رو نمیگم خیلی خوب ، ولی تا حدی میشناختم. واقعا حیف شد!! آره برای ما حیف شد که خیلی زود از دستش دادیم. چند روزه که هیچ جوری نمیتونم از خیالش بیرون بیام. خیلی دلم میخواست که کاری از دستم بر میومد ولی افسوس و صد افسوس!   
  2. طلوع تلخی بود.او کوله بارش را بست رفت به همین راحتی و در این آمدن و رفتن حتی نظرکسی را جویانشد.هم چون نسیم آمد و طوفان گونه از زندگی مان رفت و روزگارمان را همچون کویری کرد. شبها را با زمزمه های... به صبح میرسانیم و وروزها را با مرور خاطراتش شب میکنیم. افسوس! چند روزی میگذرد ولی هنوز جاده خالی است و او بر نگشته.هنوز نگاهمان منتظر چشم بر جاده رفتنش دوخته اما حتی دریغ از مشاهده سراب امدنش. زمستان می کذرد و ما هنوز هم چشم انتظاریم. " تنهایی شاید نعمتی است از نعمتهای خداوند.تنها بر این دلیل که قدر لحظات با هم بودن را بیشتر بدانیم"

روزی غمبار

امروز روز غمباری برای همه فامیل و ذوستان و بستگان بود. حاج علی به میهمانی خدا شتافت و همه را در سوگ دوری و فراق خویش آتش زد و رفت .او که جوانی مؤمن و عاشق اهل بیت و دوستدار فامیل و خدمتگزاری صادق و دلسوز مردم بود در خانواده ای فرهنگی و مذهبی رشد و نمو کرد و با مکتب اهل بیت خو گرفت و از روزی که خود را شناخت در ترویج آن همت گماشت.

سی و اندی بهار از زندگی پر تلاش او بیشتر نگذشته بود که  بیماری غم انگیزی گریبانش را گرفت و بیش از دو سال او را رنجاند و از رنجش او همه اعضای خانواده و فامیل و دوستان افسرده و غمگین شدند و برای شفای عاجل او در هر محفل و مجلسی دست به دعا بر آوردند ولی قضای الهی به گونه دیگری رقم خورد و در  صبحگاه ۲۲ بهمن  و در آستانه ایام رحلت نبی اکرم اسلام (ص) و شهادت امام مجتبی و امام رضا علیهما سلام  به  میهمانی خدا دعوت شد و روحش به عالم والا پرواز کرد.

امروز همه آمده بودند  و همه صاحب عزا بودند و همه درد و غم فراق حاج علی آنها را غمگین و افسرده کرده بود. همه به یکدیگر تسلیت می گفتند ولی در این میان نباید فراموش کرد غم از دست دادن جوانی همچون حاج علی برای پدر، مادر و یرادر و خواهر و همسر نا گفتنی است. این مصیبت بزررگ به همه اعضای فامیل به ویژه این عزیزان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم و برای روح پاک او علو در جات و برای این عزیزان یازمانده صیر و اجر مسئلت داریم و ان الله مع الصابرین